پرهام همیشه گرم
پسر گلم ، امروز مامانی رو خیلی ترسوندی دست که به سرت زدم احساس کردم داغی و لبم و که گذاشتم روی پیشونیت به گمانم تب اومد اما با تب سنج از تب خبری نبود ماشالا از بس ورجه وورجت زیاده و تازگیا بیشترم شده همش خیسی از عرق. زیر کولرم باشی خیسی. مامان دورت بگردم که سرعتت زیاد شده دیگه مامان باید بیشتر بدووام الان که دارم برات می نویسم توی یه خواب نازی و خیال مامان راحت شده. وقتی سیستمت میریزه بهم مامانی سریع کلافه میشم و حوصله هیچ کاریو ندارم. ...
نویسنده :
خودم
2:56